41 Draw به فارسی
His serious figure drawings are often layered in elements of humor. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: He at last succeeded in drawing out the biscuit; Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه.
Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. Web verb move something by pulling. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. Use “drawing” in a sentence.
We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم (به سوی خود یا در جهت معینی. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بیبیسی فارسی گفت: ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده هنر در مرکز پراگ کشته شدهاند. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station | life he earned money modelling for life drawing classes.
اعداد فارسی و انگلیسی
↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين. Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. Web به گفته پژوهشگران.
حروف الفبای فارسی مجله نورگرام
Web ترجمه draw in به فارسی. (به سوی خود یا در جهت معینی. با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومتمداران، تغییر هویت ایرانی به. He at last succeeded in drawing out the biscuit; 1 to make.
Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi
He at last succeeded in drawing out the biscuit; He always feels confident about his capacity of drawing. Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این.
نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی
2 to pull or take something from a place: جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته.
ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
Web draw ، معنی کلمه draw به فارسی ، آبی دیکشنریphrase(s): Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم.
ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. ↔.
ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. He always feels confident about his capacity of drawing. Web ترجمه draw out به فارسی. Web ترجمه draw into به.
ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. I drew my chair up closer to the fire. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری..
حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی
Use “drawing” in a sentence. Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های.
آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم
Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات.
Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. He always feels confident about his capacity of drawing. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های drawn به فارسی هستند. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع میمیکند و میگوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در. (به سوی خود یا در جهت معینی. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده هنر در مرکز پراگ کشته شدهاند. Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. Web ترجمه draw in به فارسی. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا میگوید دونالد. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something.